دل ماریا

چیز خاصی نی

خوش امدید

 

 

 

 

[ جمعه 14 تير 1398برچسب:, ] [ 19:14 ] [ ماریا ] [ ]


معرفی نامه

من ماریا هستم 2 ماه دیگه 18 سالم میشه 

 

اصولاً ادمی جدی هستم ولی خوب بعضی اوقات شوخ هم میشم .

 

حتماً پیش خودت میگی بد اخلاقه ولی نیستم 

ایش فقط جدی ام خوشم از دلقک بازی نمیاد 

 

از موزیک گوش دادن و چت کردن خیلی خوشم میاد 

 

عاشق وبلاگ نویسی ام 

 

خیلی مهربون و دلسوزم ( اطرافیانم میگن )

 

اهنگهای غمگین دوست دارم و از جاهای خلوت خوشم میاد

 

,یکمی افسرده هستم,

 

خوب دیگه نمیدونم چی بگم

 

هرچی خواستید بگم تو نظرات بنویسید حتما جواب میدم 

[ دو شنبه 10 تير 1398برچسب:, ] [ 21:22 ] [ ماریا ] [ ]


شی بگم؟؟؟

 

واییی نیگام نکنید اینجوری دیگه 

قول قول تا چند روز دیگه پر میکنم وبلاگمو

ایشششش نگاه نکن دیگه 

[ دو شنبه 10 تير 1398برچسب:, ] [ 18:43 ] [ ماریا ] [ ]


راهنمایی

عاقااااااااااااااااا یه چیزی 

برای خرید و اطلاعات بیشتر فقط کافیه روی بنر ها کلیک کنید

یااااااااااااااااااااااااا تو قسمت لینکها روی هر کدوم که میخواید بخرید کلیک کنید

با تشکر فراوانــــــــــــــــــــــ ماریـــــــــــــــــــا

[ جمعه 8 آذر 1392برچسب:, ] [ 18:11 ] [ ماریا ] [ ]


ساخت وبلاگ و قالب وبلاگ

قابل توجه دوستان عزیز

ساخت وبلاگ سفارشی و همچنین قالب سفارشی می پذیرم 

برای سفارس در قسمت نظرات

به صورت خصوصی خواسته ی خود را به طور کامل مطرح کنید و

شماره خود را قرار دهید/  نام و نام خانوادگی خود را ذکر کنید

در اولین فرصت با شما تماس خواهم گرفت

با تشکر ماریا 

[ سه شنبه 5 آذر 1392برچسب:, ] [ 19:8 ] [ ماریا ] [ ]


باز بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاران

[ یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:, ] [ 10:37 ] [ ماریا ] [ ]


دوستت داشتم ... دیگر نخواهم داشت

 

دوستت داشتم

 

تو این فکر بودم که با هر بهونه 
یه بار آسمون‌و بیارم تو خونه 
حواسم نبود که به تو فکر کردن 
خود آسمونه خود آسمونه 

 

تو دنیای سردم به تو فکر کردم 
که عطرت بیاد و بپیچه تو باغچه 
بیای و بخندی تا باز خنده‌هات‌و 
مث شمعدونی بذارم رو طاقچه 

 

به تو فکر کردم به تو آره آره 
به تو فکر کردم که بارون بباره 
به تو فکر کردم دوباره دوباره 
به تو فکر کردن عجب حالی داره 

 

تو و خاک گلدون با هم قوم و خویشین 
من و باد و بارون رفیق صمیمی 
از این برکه باید یه دریا بسازی 
یه دریا به عمق یه
 عشق قدیمی 

 

دوسِت داشتم با تمام وجودم 
عزیزم هنوزم تو رو دوست دارم 
الهی همیشه کنار تو باشم 
الهی همیشه بمونی کنارم 

 

به تو فکر کردم به تو آره آره 
به تو فکر کردم که بارون بباره 
به تو فکر کردم دوباره دوباره 
به تو فکر کردن عجب حالی داره 

 

 

 

 ترانه سرا: حسین صفا

 

 

[ شنبه 2 آذر 1392برچسب:, ] [ 15:55 ] [ ماریا ] [ ]


قلب متحرک و فانتزی

                                                                

 

                                                                         

                                                                                     

                                                                                                                                                                                                     

[ یک شنبه 16 تير 1392برچسب:, ] [ 19:21 ] [ ماریا ] [ ]


متن اهنگ تقدیر از مهدی احمدوند

 ♫

غربتم این خونست اینجا که دلتنگم

این جا که با غصه بی وقفه میجنگم

 

رویا ازم دوره

کابوس هر خوابم

میبینی دور از تو بی تاب بیتابم

می رنجم از این حس دلگرم تو بودن

وقتی که چشمامم یادت نمی مونن

می بوسم عکست رو خندیدی اما سرد

تقدیر ما اما کار خودش رو کرد

غربتم این خونست اینجا که دلگیرم

اینجا که هر لحظه از یاد تو میرم

[ یک شنبه 16 تير 1392برچسب:, ] [ 19:14 ] [ ماریا ] [ ]


کیا از این کارا میکردن؟؟؟

 

منم از این کارا میکردم 

[ شنبه 15 تير 1392برچسب:, ] [ 14:7 ] [ ماریا ] [ ]


تـــــــــــــــــــــــــــــــــــــرول خنده دار :)

[ شنبه 15 تير 1392برچسب:, ] [ 13:28 ] [ ماریا ] [ ]


شب شده

 

یه شب خوب تو آسمان،یه ستاره چشمک زنون خندید و گفت : کنارتم تا آخرش تا پای جون.

ستاره ی قشنکی بود .آروم وناز و مهربون ، ستاره شد عشق منو منم شدم عاشق اون.

اما زیاد طول نکشید عشق منو ستاره جون .ستاره رفت و با رفتنش منم شدم بی هم زبون .

حالا شبا به یاد اون چشم میدوزم به آسمون.دلم میخواد داد بزنم بگم این بود قرارمون؟؟؟

تو رفتی وبا رفتنت حتی نذاشتی یک نشون.دوست دارم ستاره جون تا آخرش تا پای جون.


[ شنبه 14 تير 1392برچسب:, ] [ 23:56 ] [ ماریا ] [ ]


خسته شدم

خسته شدم از تکرار

[ جمعه 14 تير 1392برچسب:, ] [ 23:35 ] [ ماریا ] [ ]


حرف من

 

 

خـــــــــــــــــدا جونـــــــــــــــــــــــم خیلی ناراحتم سر اون موضوعی که خودت میدونی 

ای خدای مهربون اگه کارم درست بشهاز دردم کم میشه خدایا یعنی میشه؟؟؟

خیلی استرس دارم میترسم مثل پارسال نشه 

خدایا میتونم رو کمکت حساب کنم؟؟؟نا امیدم نمیکنی؟؟؟

 

[ جمعه 14 تير 1392برچسب:, ] [ 23:12 ] [ ماریا ] [ ]


داستان عاشقانه

 

 وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم

 

نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می کرد .

 

به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که

 

عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .

 

آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست .

 

من جزومو بهش دادم .بهم گفت :"متشکرم "و از من خداحافظی کرد

میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم .

 

اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .

تلفن زنگ زد .خودش بود . گریه می کرد. دوست پسرش قلبش رو شکسته بود.

 

از من خواست که برم پیشش. نمیخواست تنها باشه. من هم اینکار رو کردم.

 

وقتی کنارش رو کاناپه نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود.

 

آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه.

 

بعد از 2 ساعت دیدن فیلم و خوردن 3 بسته چیپس ، خواست بره که بخوابه ،

 

به من نگاه کرد و گفت : "متشکرم " و از من خداحافظی کرد

میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . 

 

اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .

روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد.

 

گفت : "قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد" .

 

من با کسی قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم

 

که اگه زمانی هیچکدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتیم با هم دیگه باشیم ،

 

درست مثل یه "خواهر و برادر" . ما هم با هم به جشن رفتیم.

 

جشن به پایان رسید . من پشت سر اون ، کنار در خروجی ، ایستاده بودم ،

 

تمام هوش و حواسم به اون لبخند زیبا و اون چشمان همچون کریستالش بود.

 

آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه ،

 

اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم ، به من گفت :

 

"متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم " ، و از من خداحافظی کرد

میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم .

 

اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .


ادامه مطلب
[ جمعه 14 تير 1392برچسب:, ] [ 22:0 ] [ ماریا ] [ ]


کدوم؟؟؟؟؟؟

کدوم بهتره و باحال تره ؟؟؟

الف)

 

ب)

 

پ)

کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدوم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[ جمعه 14 تير 1392برچسب:, ] [ 21:51 ] [ ماریا ] [ ]


:l

 با مامان بزرگم رفته بودیم بیرون ...

یهو دیدیم دارن مصاحبه میکنن مامان بزرگم رفت جلو ...

خانمه گفت سلام خانم موضوع ما اعتیاد هست ...
تو آشنا های شما کسی هست اعتیاد داشته باشه و با اون شخص معتاد چه برخوردی دارید؟؟؟؟!!!

مادر بزرگم هم گفت: بله که داریم همین پسر نوه منه معتاد بد بختی هست صبح تا شب تو ارنیتر تو سایت فیسفوک میره باباش همش تو 

سرش میزنه بهش میگه بد بخت معتاد آخرش تو این ارنیتر میمیری پاشو برو نون بگیر ....!!!!

من :|
ارنیتر:|
فیسفوک:|
امام :|
اوباما:|
وجهه اجتماعیم :(
خانم گزارشگر :)))

خدا چرا میخوای من زنده باشم ؟؟؟ هدفت چیه؟؟؟؟!!!!
 
.
.
.
.
یکی تعریف میکرد:
رفته بودیم یه جا مهمونی، صاحب خونه یه دختر ملوس داشت، 3،4سالش بود، دیوار راستو میرفت بالا!
نازش کردم، بوسیدمش و بهش با لحن بچه گونه گفتم:
خاله دون، جن سالته عجیییجم؟ اسمتو بهم میگی خانومه خوججل؟
چند ثانیه تو چشام نگاه کرد، بعدش خیلی جدی گفت:
احمق، مثل آدم حرف بزن ببینم چی میگی ..!

 

من :-l

ديوار :-l

صاحب خونه :-l

بچه :-)

[ جمعه 14 تير 1392برچسب:, ] [ 21:40 ] [ ماریا ] [ ]


پ ن پ

 از خواب بیدار شدم بابام اومده میگه بیدار شدی ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خوابم خودمو زدم به بیداری !

.

.

دختره داره غرق ميشه ميگم دستتو بده به من ميگه مي خواي نجاتم بدي؟
پــَـَـ نــه پــَـَـــ ميخوام واست لاک بزنم!والا

.

.

رفتیم بلیت کانادا بگیریم زنه میگه سیاحتیه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ زیارتیه میخوام برم امامزاده ریچارد

.

.

یارو عکسمو دیده میگه:اااا دماغ خودته این؟ 
پـَـَــــ نــه پـَـَــــ دماغ اجدادمه که بینی به بینی،

نسل به نسل منتقل شده الان رسیده به من!!!!

.

.

با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛

نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟

، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم 

.

.

تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم.

یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه.

بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟

پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه

.

.

ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده، واستادم دم جاده با پیت بنزین یکی ۲ لیتر بنزین

از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی،

یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می‌خوای؟

پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خوام باهاش خودمو آتیش بزنم 

.

.

ساعت ۵-۴ صبح زنگ زده..گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب میدم..

میگه خواب بودی؟؟

پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم سر گلدسته مسجد محلمون اذان میگفتم صدام گرفته 

[ جمعه 14 تير 1392برچسب:, ] [ 21:27 ] [ ماریا ] [ ]


قید احساسو بزن

 

[ جمعه 14 تير 1392برچسب:, ] [ 21:18 ] [ ماریا ] [ ]


خــــــــدایا

 خدایا یه چیزی شنیدم اگه حقیقت باشه و بشه تمام زندگیم تغییر میکنه و به تمام ارزوهام میرسم تمام خستگی و اذیت این 18 سال از تنم میره بیرون خواهش میکنم ای خدای اسمان ها و زمین کمکم کنید این اتفاق عالی بیوفته

[ جمعه 14 تير 1392برچسب:, ] [ 21:9 ] [ ماریا ] [ ]


:)

 

 

 

 

[ جمعه 14 تير 1392برچسب:, ] [ 18:50 ] [ ماریا ] [ ]


دلتنگــــــــــــــــــــــــــــــــــی

 

[ چهار شنبه 12 تير 1392برچسب:, ] [ 21:37 ] [ ماریا ] [ ]


 

 

اخر جایگاهم اینجا شد ... به ارزوم رسیدم

 

[ چهار شنبه 12 تير 1392برچسب:, ] [ 21:12 ] [ ماریا ] [ ]


زندگی واسه من زندگی نشد...

 

 

[ چهار شنبه 12 تير 1392برچسب:, ] [ 20:58 ] [ ماریا ] [ ]


خداحافظ دوستان



وقت رفتن
گلایه نکن
مرا نخواهی دید
به خدا می سپارمتان
 فاصله طعم مرگ می دهد



 

 

[ چهار شنبه 12 تير 1392برچسب:, ] [ 20:1 ] [ ماریا ] [ ]


مطالب عاشقانه

 از من که گذشت... خدا تو را برای دیگری نگهدارد.

 

 ما که رفتیم ولی یادت باشه دیوونه بودیم

 

 واسه تو یه عمر اسیر تو کنج این خونه بودیم

            ما که رفتیم تو بمون با هرکی که دوستش داری

            با اونی که پنهونی سر روی شونش میزاری

 ما که رفتیم ولی این رسم وفاداری نبود

 قصه چشمای تو واسه ما تکراری نبود

           ما که رفتیم ولی خوب موندی سر قول و قرار

           خوب رها کردی دستامو توی اول بهار

 ما که رفتیم حالا تو می مونی و عشق جدید

 می دونم چند وقت دیگر می شنوم که جدا شدید

         ما که رفتیم ولی مزد دستای ما این نبود

         دل ما لایق اینکه بندازیش زمین نبود

 ما که رفتیم ولی چشم تو عجب نگاهی داشت

 جمله های پر عشق تو چه وعده هایی داشت

         ما که رفتیم ولیکن قدرتو دونسته بودیم

         بیشترم خواسته بودیم ولی نتونسته بودیم

 ما که رفتیم تو برو دل بده دست دیگری

 به قول حافظ ما هم داریم یه یار سفری

          ما که رفتیم تو بشین زیر نگاه عاشقش

          آرزوم اینکه فقط تلف نشه دقایقش

 ما که رفتیم تو برو دنبال طالع خودت

 ببینم سال دیگه کی میاد تولدت؟؟؟

           ما که رفتیم تو بمون با اونی که از راه اومده

           اونی که با اومدنش خنجر به قلب من زده

 ما که رفتیم دل ندیم دیگه به عشق کاغذی

 لااقل می اومدی پیشم واسه خداحافظی....

ما که رفتیم...

[ چهار شنبه 12 تير 1392برچسب:, ] [ 19:49 ] [ ماریا ] [ ]


 

تقدیم به همه 

[ چهار شنبه 12 تير 1392برچسب:, ] [ 9:48 ] [ ماریا ] [ ]


بدون شرح هههههه خخخخخ

 این عکسها را ببینید و فقط بخندید | www.irannaz.com

ویییییییییییییییییی

[ سه شنبه 11 تير 1392برچسب:, ] [ 12:20 ] [ ماریا ] [ ]


اخی اخی نیگا چه ناز هستن

 

هیسسسسس گربه های نانازی خوابن

خررررررررررررررررپفففففففففففففففف خرپف خرپففففففففففففففففف 

[ سه شنبه 11 تير 1392برچسب:, ] [ 11:52 ] [ ماریا ] [ ]